محل تبلیغات شما
ادامه خاطراتی از شهید ابراهیم هادی (رحمته الله علیه): سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود. از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا!‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم. با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم.

هم رزم بی تاب و بی قرار سردار دل ها (شهید اصغر پاشاپور)

شهید قطعه ۴۲ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) 2

شهید قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشت زهرا (س)

ابراهیم ,شهید ,یک ,سمت ,میدان ,موتور ,ابراهیم هادی ,شهید ابراهیم ,سمت میدان ,من هم ,وقت داری

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

المستغاث بک یا صاحب الزمان ( عج )